مرغ سعادت

گاهنوشت های ع.م.م

مرغ سعادت

گاهنوشت های ع.م.م

نامه ای از : یک دوست اصلاح طلب به من !

بنام خدایی که در همین نزدیکی است
جناب استاد علی محمد محمدی
دیر زمانی است که برآنم تا نامه ای بسمت شما بنویسم و این نامه نه درون مایه نقادانه دارد و نه از رنج ها و درد ها سخن میگوید.بلکه نامه ایست بسیار مختصر برای گشودن دریچه گفتگو که نیک میدانم شما سخت بدان معتقدید. این نامه از سوی کسی است که با تمام ایرادها و کاستی ها و کم تجربگی هایش اما لااقل طرفدار اندیشه و گفتمان است و میخواهد شور سیاسی اش را با استادی همچون شما به اشتراک بگذارد.
استاد گرامی!
معتقدم در شهرمان یک قبیله نامرئی وجود دارد که ما را با تمام تضادها و اختلاف عقیده ها و سلیقه ها بر سر سفره ترادف خواهد نشاند. قبیله ای بنام اصلاحات
اصلاحات تنها چیزی است که جوانان نسل سومی همچون من همانقدر بدان معتقد است که استادی همچون شما و من نیز میخواهم سهمی در اصلاحات جامعه داشته باشم.پس چرا نامه ای بسمت شما ننویسم ؟ شمایی که قطعا با صفات مصلحانه نامدار هستید
اقای محمدی!
اصلاحات تنها مکتبی سیاسی نیست و اصلاح طلب هم تنها یک فعال سیاسی نخواهد بود.اینگونه نیست که در زمانهای انتخابات فعالین سیاسی اصلاح طلب ما پرده از رخسار  بگشایند و چند صباحی سخنی از اصلاحات و اهمیت ان برای عموم مردمی که همواره نیازمند اگاهی هستند،بازگویند و بعد از انتخابات به اعتکاف سیاسی چندساله خویش برگردند.پس اصلاحات اجتماعی و حتی اعتقادی بعهده کیست؟
این اولین نقد من به شماست.که اصلاح طلبان شهر من بجز زمان انتخابات دیگر صدایی و سیمایی در هیچ جنبه اجتماعی و اقتصادی ندارند.اخوان المسلمین همان حزبی که امروز بر مسند قدرت کشور مصر تکیه زده است افکاری اصلاح طلبانه داشت.همو که برای رسیدن به قدرت 40 سال فعالیت کرد.البته نه تنها در عرصه سیاسی که در امور اجتماعی و رفاهی مردم.چگونه؟ با تاسیس نهادهای اجتماعی مانند مراکز خیریه برای نیازمندان و توان بخشی برای سالمندان و ایجاد فضا برای جوانان و ساخت مسجد برای مذهبیان و هزاران فعالیت دیگر که اندک شباهتی به فعالیت سیاسی نداشت.چرا؟ تا به همگان بگوید اصلاحات فقط در سیاست نیست و باز اینکه به عموم مردم بیاموزد که اصلاحات در بطن مردم است و اینکه نگاه مردم به اصلاحات یک نگاه مثبت و خیرخواه باشد.باور بفرمایید بزرگان اصلاح طلب ایوان بجز در زمینه سیاسی در هیچ زمینه دیگر فعالیت نداشته اند.یک نتیجه این بی برنامگی میشود شورای شهری که هیچ اثری بر اصلاحات مدنی ایوان نداشت.
استاد عزیز!
فعالیت سیاسی یک شهر تنها به آمدن و نیامدن جناب آقای خاتمی و یا دکتر قنبری بستگی ندارد.برفرض اینکه این دو عزیز قصد حضور در انتخابات را نداشته باشند. برنامه اصلاح طلبان آیا چنان قوی و موثر است که شور انتخاباتی بیافریند.شاید بفرمایید در صورت عدم حضور آن دو بزرگوار که نماد اصلاحات ایران و ایوان عزیز هستند ما را چه به شور انتخابات؟خواهم گفت که:قدرت یک امر زمینی است و  ما باید تلاش کنیم که قدرت را به چنگ اوریم .این مستلزم این است که همگان باور کنند که رای شان موثر است.
بی برنامگی نقد دوم من به شماست.همان بی برنامگی که اخوان المسلیمن مصر را با ان همه سابقه امروز در گردابی از اعتراضها و انتظارها فرو برده است.همان بی برنامگی که دولت جناب خاتمی با ان روبرو شد و در نهایت جوانان فراوانی مایوس شدند.یاد دارم روزی که اقای حجاریان گفت:ما برای پیروزی نیامده بودیم فقط میخواستیم مردم را با اصلاحات اشنا کنیم.این یعنی بی برنامگی.این یعنی اینکه من و شما و مکتبمان حق داشت در 84 شکست بخورد.شورای شهر را از دست بدهد و مجلس را نیز همچنین.
این بی برنامگی است که بزرگان اصلاح طلب ایوان هیچ کاندیدای سیاسی برای شورای شهر ندارد.ایا نمیشد کاندیدایی را علم میکردید و بهمگان ندا میدادید که فلان شخص کاندیدای سیاسی ماست و برایش بیانیه صادر میکردید و جوانان اصلاح طلب را وادار میکردید به همان کاندیدای قبیله نامرئی مان رای دهند؟ شاید باز بفرمایید که شهر ما در هزارتوی قوم گرایی و قبیله پروری گیر افتاده است و در این شهر رای سیاسی بی معنی است و یا اینکه اگر کاندیدای ما شکست بخورد ضربه ایست به اصلاحات.آری اما قبول بفرمایید که مهم نیست.مهم فعالیت اصلاح طلبانه است.مهم این است که اموزش فرهنگ رای را اصلاح طلبان ما اغازگر باشند.بقول اقای خاتمی:اصلاحات زمان بر است اما نتیجه اش حتمی است و شما مطمئن باشید روزی شورای شهر مان سیاسی خواهد شد.
معلم گرانقدرم!
به این دولت دهم خوب نگاه کنید.من با تمام اصلاح طلبیم اما یک جای کارشان را تحسین میکنم.اینکه رییس جمهورش برای بعد خودش کاندیدا دارد.و باز اگر بر چادر اصوگرایان دید بندازیم خواهیم دید که افراد فراوانی را پرورش داده اند تا در این زمان قحط الرجال از انان استفاده کنند.اما ما چه؟ همه فکر و ذهنمان خاتمی است و اگر او نیاید به هیچ کس دیگر اعتمادی نیست و اهتزازپرچم اصلاحات در توان بازوی کسی جز خاتمی نیست.همان اشتباه من و شما. راستی ما بجز دکتر قنبری چه کسی را داریم و چه کسی را اماده کرده ایم تا از اصلاحات ایوان سخن براند؟ایا این اسطوره پروری و قهرمان سازی بضرر ما نیست؟من صد البته منکر توانایی های ان بزرگوارن نخواهم بود اما دردبزرگیست اینکه اگر انها نباشند شور سیاسی ما خاموش خواهد شد.چرا که دیگر کسی را در مکتبمان اماده نکردیم.
اقای محمدی!
شهری که همواره به تاریخش مینازد و به ایل کلهرش و باز در شهری که جوانانش بی تردید همه شاعرند ایا نمادی از اندیشه و گفتمان خواهد بود؟
من معتقدم که بالیدن و نالیدن و نازیدن به گذشته یعنی ناامیدی به اینده
شهرما سه دانشگاه دارد.چرا از فعالین دانشجویی این دانشگاهها کمک نمیگیرید؟؟
این است نقد سوم من.درست است که بار علمی و کیفی اینجا پایین است اما شما نیک میدانید که بازماندگان قافله کنکور را نمیشود و نباید نادیده گرفت.انها از کنکور جا مانده اند اما از اندیشه خیر
این را چرا گفتم؟ حتما بیاد می آورید شبی در مراسمی خدمت شما بودم (شبی که تا آخر عمر بیادم خواهد ماند).شما از من پرسیدی که رشته و دانشگاهم چیست و من ناامیدانه گفتم که پیام نورایوان.سخت بود که تمام توانایی که من و خیلی ها همچون من در خود میبینیم قربانی اسم نامعتبر دانشگاهی شود. و این را دلسوزانی چون شما باید بیابید. من در پیام نور ایوان استعدادهای خاموش زیادی را دیده ام که به جبر زمانه محکوم شدند به خاموشی.شما و تمام فعالین سیاسی میتوانید با ورود به دانشگاهها و بهره گیری از انها امید و شور را در این ایام ایجاد کنید.
جناب اقای محمدی!
من معتقدم به نظام جمهوری اسلامی و اصول ان  درقانون اساسی.و برای اثبات این اعتقاد رنجی به بلندای کوه شیرازول کشیده ام.و باور دارم که این نظام میتواند با اصلاحات اجرایی انتظارات عامه مردم را براورده سازد.
این نظامی است که هنوز بیشتر مردم خواه یا ناخواه به ان اعتقاد دارند و ما به حکم دموکراسی باید به خواست اکثر مردم احترام بگذاریم و فعالیت هایمان را در چهارچوب این نظام انجام دهیم و همچینین اینکه اگر این روزها به ما پشت شده است اینرا با بزرگواری تحمل کنیم.
من این نامه را بصورت خصوصی به حضرتعالی فرستادم.اگر صلاح میدانید در وبلاگتان در صفحه ای جداگانه منتشر کنید تا از نظرات مخاطبین پرتعداد شما نیز بهرمند شویم و در اخر اینکه شاید بعدها باز هم به شما که محبوب من هستید نامه هایی بنویسم چرا که همین را فعالیتی جدید میدانم.........با احترام فراوان
محمد صادقی...
..

1392.2.6


ضمن سپاس از محمد صادقی عزیز که بهشون ارادت خاصه دارم و مخاطبان نازنینی که جانم به جانشان و قلمشان بند است بخاطر آنکه بر نظرات دوستان و نقد های مشفقانه و دقیقشان تاثیر نگذارم کامنت های این بخش را پاسخ نمی دهم  ولی در آخر

پاسخ خود را ( بصورت یک پست ) و در پست بعدی همین وبلاگ تقدیم خواهم کرد !


با احترام  - محمدی