مرغ سعادت

گاهنوشت های ع.م.م

مرغ سعادت

گاهنوشت های ع.م.م

عکس‌های دیده نشده‌ی یک کانادایی از ایران پیش از انقلاب (1) , (2)

“کن راسک” یک کانادایی است که در فاصله سال‌های ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۳ به همراه خانواده در ایران زندگی کرده و عکس‌های بسیاری گرفته است. یک ایرانی پس از ۴۰ سال این عکس‌ها را از انبار خانه‌ی کن بیرون آورده و آن‌ها را ظاهر کرده است.
 
علی یک مددکار اجتماعی در تورنتو است. مدتی پیش او در برنامه‌ای مربوط به سالمندان با فردی به نام کن راسک آشنا می‌شود. “کن” به محض آشنایی با علی از سفر خود به ایران در دهه ۵۰ خورشیدی می‌گوید.
 
خودروی ایرانی که حوالی سال ۱۳۵۰ ساخته شده است.
 
کن راسک حدود ۴۰ سال پیش برای اداره آب و برق تورنتو کار می‌کرده است. در آن سال‌ها ایران اجرای برخی پروژه‌های برق را به شرکت‌های خارجی می‌سپرد. یکی از این شرکت‌ها همان شرکتی بوده که کن راسک در آن مشغول به کار بوده است.
 
به این ترتیب میان سال‌های ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۳ کن راسک همراه با خانواده به ایران می‌رود.
 
علی می‌گوید: کن راسک وقتی از سفرش در سال‌های دور به ایران تعریف می‌کرد، گفت من هنوز اسلایدهایی که در سفر به ایران تهیه کردم را دارم.
 
کن راسک بیش از هزار اسلاید از آن دوران ایران تهیه کرده که در تمام این مدت، آن‌ها را در خانه‌ای قدیمی خارج از شهر تورنتو نگهداری می‌کرده است.
 
علی می‌گوید از کن راسک خواهش کرده تا این اسلایدهای تاریخی را در اختیار او بگذارد: «به کن گفتم این قضیه برای ما مهم است که ببینیم ایران در سال‌های دور به چه شکل بوده است. مخصوصا از دید یک توریست.»
 
علی می‌گوید ماه‌ها طول کشید تا کن راسک راضی شد این اسلایدها را در اختیار او بگذارد.
 
ظهور این اسلایدهای قدیمی نیز خود داستانی دارد. علی می‌گوید ابتدا سعی داشته این اسلایدها را با دستگاه پخش روی دیوار بیندازد و از تصویر روی دیوار عکاسی کند که بعد متوجه شده این کار اشتباه است.
 
علی: «یک اسکنر پیچیده تهیه کردم. ظهور هر کدام از این اسلایدها بسیار زمان‌بر بود. ظهور حدود این هزار اسلاید هفته‌ها زمان برد.»
 
علی می‌گوید با این‌که “کن” فقط دو سال در ایران زندگی کرده ولی خانه او در کانادا حال و هوایی ایرانی دارد. کن در خانه‌اش در کانادا فرش و عتیقه‌جات ایرانی نگه می‌دارد که از ایران با خود آورده است.
 
علی: «برای کن مدرن شدن سریع ایران در آن سال‌ها بسیار جذاب است. او درباره خودروی به نام “آریا” در ایران صحبت می‌کرد که آن زمان در کانادا تکنولوژی روز بود.»
 
علی می‌گوید آن زمان سفارت‌خانه‌هایی هم‌چون سفارت بریتانیا و آمریکا برای خود مدرسه‌هایی داشتند و فرزندانشان در این مدرسه‌ها تحصیل می‌کردند. با این حال کن تصمیم می‌گیرد در سال‌هایی که ایران است فرزندان خود را به جای این مدرسه‌ها، به مدارس خصوصی ایران بفرستد.
 
به این ترتیب هم‌کلاسی‌های فرزندان کن طی سال‌های حضور در ایران، ایرانی هم بوده‌اند.
 
از چهار فرزند کن، سه نفر آن‌ها الان در کانادا زندگی می‌کنند و یکی هم در آمریکاست.
 
علی می‌گوید با این که حدود ۴۰ سال از اقامت دو ساله آن‌ها در ایران می‌گذرد ولی دو فرزند از چهار فرزند کن، الان فارسی هم صحبت می‌کنند و خیلی چیزها از ایران یادشان است.
 
فرزندان کن که در عکس‌ها کودک هستند الان بین ۵۰ تا ۶۰ سال سن دارند.
 
علی می‌گوید اجتماع خارجی‌های مقیم ایران در آن‌زمان که یک‌دیگر را در کلیسا یا مراسم‌های سفارت پیدا می‌کرده‌اند جالب بوده است.
 
عکس‌های این مجموعه حدود چهل سال روی فیلم اسلاید در انباری کن راسک در تورنتو نگه داشته شده بودند.
 
کن راسک در مدت حضور در ایران به اکثر شهرهای ایران هم‌چون، شیراز، کرمان، شمال و… سفر کرده است.
 
بازار تهران حوالی سال ۱۳۵۰
 
علی پس از ظهور این عکس‌ها کلیپی هم از آن‌ها تهیه کرده و به همراه توضیحاتی از کن راسک در سایت یوتوب قرار داده است
 
کن راسک هم‌اکنون بیش از ۸۰ سال سن دارد و در تورنتو زندگی می‌کند. این مجموعه عکس سری اول از عکس‌های “کن راسک” است. سری دوم عکس‌های کن به زودی در دویچه وله منتشر خواهد شد

................................................................................................................................................................

گالری پیش‌رو قسمت دوم عکس‌های “کن راسک” کانادایی است که در فاصله سال‌های ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۳ به همراه خانواده در ایران زندگی کرده و عکس‌های بسیاری گرفته است....
 
ساحل دریای خزر حوالی سال ۱۳۵۰ خورشیدی
 
تهران حوالی سال ۱۳۵۰ خورشیدی با نمایی از البرز
 
کن راسک می‌گوید در زمان حضور در ایران فرزندانش آرام آرام زبان فارسی را فرا گرفتند و مردم کوچه و خیابان از حرف زدن با لهجه‌ی آن‌ها لذت می‌بردند
 
میدان ونک تهران حوالی سال ۱۳۵۰
 
S A L I  J O O N
 
کن می‌گوید هنگامی که برای اولین‌بار از فرودگاه وارد تهران شد، ساخت میدان شهیاد تازه به پایان رسیده بود. او می‌گوید بعد از خارج شدن از فرودگاه و وارد شدن به میدان شهیاد فکر کردیم چه‌قدر این میدان حالت خوش‌آمد گویی دارد و چه‌قدر معرف ایران مدرن همراه با گذشته سنتی و غنی این کشور است.
 
کن راسک: «ابتدای حضور در ایران وقتی خانه‌ای کرایه کرده بودیم، نمی‌دانستیم چه‌طور باید از توالت ایرانی استفاده کرد.»
 
عکسی از اصفهان حوالی سال ۱۳۵۰
 
تهران، نمایی از ساختمان پلاسکو در سال‌های ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۱
 
نمایی از هتل رامسر در سال ۱۳۵۱ که بسیاری از توریست‌های اروپایی و آمریکایی به آن‌جا می‌آمدند و شهرت جهانی داشت.
 
سواحل دریای خزر در سال ۱۳۵۰
 
آرامگاه رضاشاه حوالی سال ۱۳۵۰
 
نمایی از میدان ونک در سال‌های ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۱ خورشیدی به مناسبت جشن‌های ۲۵۰۰ ساله
 
محل برگزاری جشن‌های ۲۵۰۰ ساله در کنار کاخ تخت جمشید حوالی سال ۱۳۵۰ خورشیدی
 
شمال ایران حوالی سال ۱۳۵۰
 
تهران حوالی سال ۱۳۵۰
برف پارو میکنیــــم
 
تهران حوالی سال ۱۳۵۰
نان آور یک خانواده پرجمعیت!
 
تهران حوالی سال ۱۳۵۰
 
علی یک مددکار اجتماعی در تورنتو است. مدتی پیش او در برنامه‌ای مربوط به سالمندان با فردی به نام کن راسک آشنا می‌شود. “کن” به محض آشنایی با علی از سفر خود به ایران در دهه ۵۰ خورشیدی می‌گوید. کن راسک حدود ۴۰ سال پیش برای اداره آب و برق تورنتو کار می‌کرده است. در آن سال‌ها ایران اجرای برخی پروژه‌های برق را به شرکت‌های خارجی می‌سپرد.
ایران حوالی سال ۱۳۵۰
 
یکی از این شرکت‌ها همان شرکتی بوده که کن راسک در آن مشغول به کار بوده است. به این ترتیب میان سال‌های ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۳ کن راسک همراه با خانواده به ایران می‌رود. علی می‌گوید: کن راسک وقتی از سفرش در سال‌های دور به ایران تعریف می‌کرد، گفت من هنوز اسلایدهایی که در سفر به ایران تهیه کردم را دارم.
 
کن راسک بیش از هزار اسلاید از آن دوران ایران تهیه کرده که در تمام این مدت، آن‌ها را در خانه‌ای قدیمی خارج از شهر تورنتو نگهداری می‌کرده است. علی می‌گوید از کن راسک خواهش کرده تا این اسلایدهای تاریخی را در اختیار او بگذارد: «به کن گفتم این قضیه برای ما مهم است که ببینیم ایران در سال‌های دور به چه شکل بوده است. مخصوصا از دید یک توریست.»
 
عکس‌های این مجموعه حدود چهل سال روی فیلم اسلاید در انباری کن راسک در تورنتو نگه داشته شده بودند. علی پس از ظهور این عکس‌ها کلیپی هم از آن‌ها تهیه کرده و به همراه توضیحاتی از کن راسک در سایت یوتیوب قرار داده است: http://www.youtube.com/watch?v=cbUmIw1c8n4
 

نظرات 7 + ارسال نظر
زنگ اول جمعه 23 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 09:16 ب.ظ http://amirklasedars.blogfa.com/

سلام استاد
زیبا بودن یادش بخیر کلی خاطرات برامون زنده کرد سال 50 یک سال قبل از تولد من

به به مهندس امیر
باور کن خودم کلی خاطرات برام زنده شد

یادها خیل کفن پوشانند
جز من از هرکه فراموشانند !

محمد صادقی جمعه 23 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 10:23 ب.ظ http://m-sadeghi.blogfa.com/

سلام بر استاد محمدی
این وبلاگت وبلاگ معنوی و روحی منه
چند تا چیز بگم که:
1_در مرام ما نیست که با بچه بازی یک قطره،بزرگی یه دریا خدشه دار بشه(اینو کلی گفتم)
2_سال جدید رو بهتون تبریک میگم .امیدوارم سال خوبی داشته باشین و نیز پر از لبخند و شعر و موفقیت
3_این وبلاگ رو بیشتر فعال کنید لطفا
4_توی وبلاگم منتظر حضور سبزت هستم .
5_ منتظریم که به انجمن برگردی.بقول اقای خاتمی:اگر شما صحنه را خالی کنید ستم کاران انرا پر خواهند کرد.البته هر جور صلاح کار خودتونو میدونی
6_همیشه برای ما دوست داشتنی هستنن.(هر چند استقلالیم ولی مطالبم دیگه 6 تا شد....اتفاقی)
درود بر شما [گل][گل]

سلام محمد جان
فدای مهربانی و بزرگی ات
سه شنبه در عصر شعرمان می بینمت

ایمان شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 01:50 ب.ظ http://farzegah.blogfa.com

ااااااااااااههههههههه یاد آنتالیا افتادم ولی توالت های آن زمان مثل توالت فرنگی اسلامی بوده
ولی من یه سوا برام ایجاد شد که اگه شماره پا یکی بزرگ بود چه خاکی تو سرش کنه

یه کم این ور و اونور ...
قلق دستش میلد

سلام دوشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 10:42 ق.ظ

سلام آقای محمدی و علی شریگید

شَرّررّّّّررّررّررّ !؟

ساجده چهارشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 02:36 ب.ظ

عالی بود!

خوش اومدین
سالنوتونم مبارک باشه

جعفر زمانی یکشنبه 3 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 06:47 ب.ظ http://HARFENAHESAB.BLOGFA.COM

عکس های زیبایی بود و برام خیلی جالب الان اینجور عکسهایی سخت گیر میاد . اینکه مارا با 40 سال پیش اشنا کردین ممنونیم اخه من از بچه های نسل سوخته (60 ) هستم .

درود بر جعفر عزیز
سال نو مبارک باشه دوست نازنینم

ماهان محمدی جمعه 15 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 11:23 ب.ظ http://roze-zemestani.blogfa.com

باران ببار …
بگذار اشک هایم غریب نباشند...
پشت پنجره نشسته ام و میباری …
ناودانی چشمانم سرازیر شده است!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد