مرغ سعادت

گاهنوشت های ع.م.م

مرغ سعادت

گاهنوشت های ع.م.م

نامه ای از : یک دوست اصلاح طلب به من !

بنام خدایی که در همین نزدیکی است
جناب استاد علی محمد محمدی
دیر زمانی است که برآنم تا نامه ای بسمت شما بنویسم و این نامه نه درون مایه نقادانه دارد و نه از رنج ها و درد ها سخن میگوید.بلکه نامه ایست بسیار مختصر برای گشودن دریچه گفتگو که نیک میدانم شما سخت بدان معتقدید. این نامه از سوی کسی است که با تمام ایرادها و کاستی ها و کم تجربگی هایش اما لااقل طرفدار اندیشه و گفتمان است و میخواهد شور سیاسی اش را با استادی همچون شما به اشتراک بگذارد.
استاد گرامی!
معتقدم در شهرمان یک قبیله نامرئی وجود دارد که ما را با تمام تضادها و اختلاف عقیده ها و سلیقه ها بر سر سفره ترادف خواهد نشاند. قبیله ای بنام اصلاحات
اصلاحات تنها چیزی است که جوانان نسل سومی همچون من همانقدر بدان معتقد است که استادی همچون شما و من نیز میخواهم سهمی در اصلاحات جامعه داشته باشم.پس چرا نامه ای بسمت شما ننویسم ؟ شمایی که قطعا با صفات مصلحانه نامدار هستید
اقای محمدی!
اصلاحات تنها مکتبی سیاسی نیست و اصلاح طلب هم تنها یک فعال سیاسی نخواهد بود.اینگونه نیست که در زمانهای انتخابات فعالین سیاسی اصلاح طلب ما پرده از رخسار  بگشایند و چند صباحی سخنی از اصلاحات و اهمیت ان برای عموم مردمی که همواره نیازمند اگاهی هستند،بازگویند و بعد از انتخابات به اعتکاف سیاسی چندساله خویش برگردند.پس اصلاحات اجتماعی و حتی اعتقادی بعهده کیست؟
این اولین نقد من به شماست.که اصلاح طلبان شهر من بجز زمان انتخابات دیگر صدایی و سیمایی در هیچ جنبه اجتماعی و اقتصادی ندارند.اخوان المسلمین همان حزبی که امروز بر مسند قدرت کشور مصر تکیه زده است افکاری اصلاح طلبانه داشت.همو که برای رسیدن به قدرت 40 سال فعالیت کرد.البته نه تنها در عرصه سیاسی که در امور اجتماعی و رفاهی مردم.چگونه؟ با تاسیس نهادهای اجتماعی مانند مراکز خیریه برای نیازمندان و توان بخشی برای سالمندان و ایجاد فضا برای جوانان و ساخت مسجد برای مذهبیان و هزاران فعالیت دیگر که اندک شباهتی به فعالیت سیاسی نداشت.چرا؟ تا به همگان بگوید اصلاحات فقط در سیاست نیست و باز اینکه به عموم مردم بیاموزد که اصلاحات در بطن مردم است و اینکه نگاه مردم به اصلاحات یک نگاه مثبت و خیرخواه باشد.باور بفرمایید بزرگان اصلاح طلب ایوان بجز در زمینه سیاسی در هیچ زمینه دیگر فعالیت نداشته اند.یک نتیجه این بی برنامگی میشود شورای شهری که هیچ اثری بر اصلاحات مدنی ایوان نداشت.
استاد عزیز!
فعالیت سیاسی یک شهر تنها به آمدن و نیامدن جناب آقای خاتمی و یا دکتر قنبری بستگی ندارد.برفرض اینکه این دو عزیز قصد حضور در انتخابات را نداشته باشند. برنامه اصلاح طلبان آیا چنان قوی و موثر است که شور انتخاباتی بیافریند.شاید بفرمایید در صورت عدم حضور آن دو بزرگوار که نماد اصلاحات ایران و ایوان عزیز هستند ما را چه به شور انتخابات؟خواهم گفت که:قدرت یک امر زمینی است و  ما باید تلاش کنیم که قدرت را به چنگ اوریم .این مستلزم این است که همگان باور کنند که رای شان موثر است.
بی برنامگی نقد دوم من به شماست.همان بی برنامگی که اخوان المسلیمن مصر را با ان همه سابقه امروز در گردابی از اعتراضها و انتظارها فرو برده است.همان بی برنامگی که دولت جناب خاتمی با ان روبرو شد و در نهایت جوانان فراوانی مایوس شدند.یاد دارم روزی که اقای حجاریان گفت:ما برای پیروزی نیامده بودیم فقط میخواستیم مردم را با اصلاحات اشنا کنیم.این یعنی بی برنامگی.این یعنی اینکه من و شما و مکتبمان حق داشت در 84 شکست بخورد.شورای شهر را از دست بدهد و مجلس را نیز همچنین.
این بی برنامگی است که بزرگان اصلاح طلب ایوان هیچ کاندیدای سیاسی برای شورای شهر ندارد.ایا نمیشد کاندیدایی را علم میکردید و بهمگان ندا میدادید که فلان شخص کاندیدای سیاسی ماست و برایش بیانیه صادر میکردید و جوانان اصلاح طلب را وادار میکردید به همان کاندیدای قبیله نامرئی مان رای دهند؟ شاید باز بفرمایید که شهر ما در هزارتوی قوم گرایی و قبیله پروری گیر افتاده است و در این شهر رای سیاسی بی معنی است و یا اینکه اگر کاندیدای ما شکست بخورد ضربه ایست به اصلاحات.آری اما قبول بفرمایید که مهم نیست.مهم فعالیت اصلاح طلبانه است.مهم این است که اموزش فرهنگ رای را اصلاح طلبان ما اغازگر باشند.بقول اقای خاتمی:اصلاحات زمان بر است اما نتیجه اش حتمی است و شما مطمئن باشید روزی شورای شهر مان سیاسی خواهد شد.
معلم گرانقدرم!
به این دولت دهم خوب نگاه کنید.من با تمام اصلاح طلبیم اما یک جای کارشان را تحسین میکنم.اینکه رییس جمهورش برای بعد خودش کاندیدا دارد.و باز اگر بر چادر اصوگرایان دید بندازیم خواهیم دید که افراد فراوانی را پرورش داده اند تا در این زمان قحط الرجال از انان استفاده کنند.اما ما چه؟ همه فکر و ذهنمان خاتمی است و اگر او نیاید به هیچ کس دیگر اعتمادی نیست و اهتزازپرچم اصلاحات در توان بازوی کسی جز خاتمی نیست.همان اشتباه من و شما. راستی ما بجز دکتر قنبری چه کسی را داریم و چه کسی را اماده کرده ایم تا از اصلاحات ایوان سخن براند؟ایا این اسطوره پروری و قهرمان سازی بضرر ما نیست؟من صد البته منکر توانایی های ان بزرگوارن نخواهم بود اما دردبزرگیست اینکه اگر انها نباشند شور سیاسی ما خاموش خواهد شد.چرا که دیگر کسی را در مکتبمان اماده نکردیم.
اقای محمدی!
شهری که همواره به تاریخش مینازد و به ایل کلهرش و باز در شهری که جوانانش بی تردید همه شاعرند ایا نمادی از اندیشه و گفتمان خواهد بود؟
من معتقدم که بالیدن و نالیدن و نازیدن به گذشته یعنی ناامیدی به اینده
شهرما سه دانشگاه دارد.چرا از فعالین دانشجویی این دانشگاهها کمک نمیگیرید؟؟
این است نقد سوم من.درست است که بار علمی و کیفی اینجا پایین است اما شما نیک میدانید که بازماندگان قافله کنکور را نمیشود و نباید نادیده گرفت.انها از کنکور جا مانده اند اما از اندیشه خیر
این را چرا گفتم؟ حتما بیاد می آورید شبی در مراسمی خدمت شما بودم (شبی که تا آخر عمر بیادم خواهد ماند).شما از من پرسیدی که رشته و دانشگاهم چیست و من ناامیدانه گفتم که پیام نورایوان.سخت بود که تمام توانایی که من و خیلی ها همچون من در خود میبینیم قربانی اسم نامعتبر دانشگاهی شود. و این را دلسوزانی چون شما باید بیابید. من در پیام نور ایوان استعدادهای خاموش زیادی را دیده ام که به جبر زمانه محکوم شدند به خاموشی.شما و تمام فعالین سیاسی میتوانید با ورود به دانشگاهها و بهره گیری از انها امید و شور را در این ایام ایجاد کنید.
جناب اقای محمدی!
من معتقدم به نظام جمهوری اسلامی و اصول ان  درقانون اساسی.و برای اثبات این اعتقاد رنجی به بلندای کوه شیرازول کشیده ام.و باور دارم که این نظام میتواند با اصلاحات اجرایی انتظارات عامه مردم را براورده سازد.
این نظامی است که هنوز بیشتر مردم خواه یا ناخواه به ان اعتقاد دارند و ما به حکم دموکراسی باید به خواست اکثر مردم احترام بگذاریم و فعالیت هایمان را در چهارچوب این نظام انجام دهیم و همچینین اینکه اگر این روزها به ما پشت شده است اینرا با بزرگواری تحمل کنیم.
من این نامه را بصورت خصوصی به حضرتعالی فرستادم.اگر صلاح میدانید در وبلاگتان در صفحه ای جداگانه منتشر کنید تا از نظرات مخاطبین پرتعداد شما نیز بهرمند شویم و در اخر اینکه شاید بعدها باز هم به شما که محبوب من هستید نامه هایی بنویسم چرا که همین را فعالیتی جدید میدانم.........با احترام فراوان
محمد صادقی...
..

1392.2.6


ضمن سپاس از محمد صادقی عزیز که بهشون ارادت خاصه دارم و مخاطبان نازنینی که جانم به جانشان و قلمشان بند است بخاطر آنکه بر نظرات دوستان و نقد های مشفقانه و دقیقشان تاثیر نگذارم کامنت های این بخش را پاسخ نمی دهم  ولی در آخر

پاسخ خود را ( بصورت یک پست ) و در پست بعدی همین وبلاگ تقدیم خواهم کرد !


با احترام  - محمدی

نظرات 26 + ارسال نظر
ر.م جمعه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 05:32 ب.ظ

ضمن عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیزم
جناب آقای محمدی.
کاملاً با نظرات دوست عزیزمان موافقم. من به شخصه زمانی را به یاد ندارم که بزرگان اصلاح طلب شهرمان هیچ کار مثبتی که به درد آینده شهرمان بخورد انجام داده باشند به جز گلایه و زاری. البته اصلاح طلب نه به این معنی که امروزه ورد زباد همگان است، شاید کسی سر از دنیای حزب و سیاست در نیاورد ولی دنبال بهتر شدن و بهتر کردن اوضاع باشد و این یعنی اصلاح طلب. نسل سوم که ما باشیم سردرگمیم و همراهی عزیزانی چون شما را خواهانیم و ملتمسانه خواهشمندیم که ما را تنها نگذراید...

یکی اصلاحاتی جمعه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:10 ب.ظ

با سلام
من هم با گفته های آقای صادقی موافقم با اینکه یک ایلامی هستم ولی آقای صادقی و آقای محمدی چرا فقط خاتمی یا هاشمی بیایید با هم از دکتر حسن روحانی حمایت کنیم که تفکر اصلاحات مجدداً زنده گردد.

دانشجو جمعه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:28 ب.ظ

بسیار زیبا

یوسف شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:03 ق.ظ

سلام واقعا زیبا گفتن بنظر من درک و فهم به دانشگاه نیس.. منم موافقم که برنامه مشخصی رو در نظر ندارن اصلاح طلبان اما طرفداران زیادی دارند

یوسف شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:06 ق.ظ

سلام واقعا زیبا گفتن بنظر من درک و فهم به دانشگاه نیس.. منم موافقم که برنامه مشخصی رو در نظر ندارن اصلاح طلبان اما طرفداران زیادی دارند

دانشجو ایوانی شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 04:01 ق.ظ

واقعا نقدی متفکرانه بود من که خیلی خوشم امد ‏ ‏
به امید موفقیت همه ی اصلاح طلبان ...

صادقی راد شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 04:06 ق.ظ

سلام استاد خسته نباشی؛
واقعا نقدی متفکرانه بود

محمد خانی شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 09:32 ق.ظ

سلام
با بخشهایی از آن موافقم.
تایید میکنم که اصلاح طلبان فقط ایام انتخابات بیدار میشوند و بعد از اتمام آن و فارغ از هر نتیجه ای(پیروزی یا شکست) دوباره به کما میروند!!!!
اما باید این حق را به فعالین اصلاح طلب داد که نتوانند آزادانه به دانشگاهها سرک بکشند و پای حرف و صحبت عزیزان دانشجو بنشینند.همانطور که به نیک واقفین آنها حتی برای خرید نان هم دچار محدودیت هستند!!!
در برهه ای از تاریخ ایران به سر میبریم که هر کس به خلاف جهت رودخانه حاکمیت نگاهی بیندازد به عنصر نامطلوب و جاسوس و هزار و یک انگ و لقب مبتلا میشود!!!وای به حال کسی که قرار برخلاف این رودخانه شنا کند.....

یک دوست دوشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 02:11 ب.ظ

من موافق نیستم باید یه چیزهایی و کلا از ریشه کند انداخت دور..

بگو شب بخوابه من بیدارم،من شبو زنده سه‌شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:23 ب.ظ

من کاری با اینورو اونور ندارم
ولی به جان هردوی ما کار شهرستان با یه پوت!!! آب و خاک درست نمیشه!
فقط نیاز به کمی چرب زبانی و لابیگری هست که متاسفانه اصلا بویی ازش نبردیم!
اینقد هم اصلاح طلب و اصولگرا نکنیم که اگه فردا یه اصلاح طلب هم رئیس جمهور شد و آقای قنبری هم به مجلس رفت بازم حاضره که آب و خاک ببره و دادو هوار بکنه؟
یا از نظرشون اصولگرا بی عیب و نقصه؟
کاری با نتایج انتخابات ندارم فقط خداکنه هرکی انتخاب میشه واقع بین باشه
و

یه سوال دارم:
اگه دانش آموزی بیاد جلوی شما و دادو هوار راه بندازه بهش نمرده میدید یا اینکه با شما دوست باشه و بهت احترام بذاره حتی اگه واقعا با هم مشکل داشته باشید؟

000113 پنج‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:05 ق.ظ

سلام دفعه قبل که نظرمو تایید نکردی اون از فیلترت
دوما سران اصلاحات و باماشین حساب ژاپنی جمع کنی جمعشون صفرم نمیشه
سوما پیروز انتخابات مردم هستن
و احتمال 99 درصد محسن رضایی میرقائد یا یکی از این 3 نفر( علی اکبر ولایتی- غلامحسین حدادعادل-محمد باقر قالیباف) که درنهایت یکی شون درعرصه میمونه حکم تنفیذ رو از دست مبارک رهبری میگیره
یک نصیحت به سرگذشت فتنه گران کمی نگاه کنید امید است بر تعدادشان افزوده نشود.
شما ایلامی ها استعدادهاتونو سر این کارها که اخرشم هیچ نمیشه هدر ندید.

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:01 ق.ظ

تاریخ تکرار میشود.اصلا هم ربطی به خیر یا شر بودن آن ندارد.روزی عده ای در مقابل قرآن ناطق شمشیر از نیام بر میکشیدند و امروز کسانیکه روزی بر طبل اسلام و تبعیت از رهبری میکوبیدند و فریادشان تا آسمان بلند بود که هیهات...سکوت مرگ برچهره شان افتاده است.
این روزها همه سکوت کرده اند.لام تا کام هم حرف نمیزنند.کفه ی ترازوی آنها یکطرفه سنگین است.آنهایی که خودشان را سینه چاک امام می خوانند نه ولایت همان کسانی هستند که امروز تا منافع مادیشان به خطر افتاده در فکر شمشیرهایشان افتاده اند
/آنها همانهایی هستند که میگویند راه امام راه ماست/
ولی گویا یادشان رفته است شاید هم نمیخواهند به یاد داشته باشند که امام درباره مسئله رفراندوم همان موضوعی که ابزار دست این روزهای این آقایان شده و طرفداران آنها هم به این بهانه اسلامیت جمهوری اسلامی را حذف می کنند و آقایان سکوت را ترجیح می دهند فرموده اند:
ما رفراندوم می خواستیم بکنیم و همه ی ملت همراه بودند کی مخالف بود؟چرا؟بعضی ها آنهایی که به اسلام اعتقاد نداشتندآنهایی که به اسلام اعتنا نداشتندآنهایی که می خواستند که اسلامی توی کار نباشد تحریم کردند.
هیچ بعید نیست که دوره حیات امام راحل هم تنها هدف یاری آنان و حمایت هایی که در کارنامه ی خود دارند هواهای نفسانی آنان بوده است.اینها همان هایی هستند که آن روزها گرد امام بودند و الان هم درباره ی همان دوره حرف میزنند
اینها که به راحتی به صحبت های امام درباره خودشان استناد می کنند آدم را به خنده می اندازند آنقدر مضحک که گاهی به قهقهه می انجامد.
کسی نیست به اینها بگوید که شما اینقدر به امام و کلام ایشان استناد میکنید(دم از امام میزنید)چرا همان اندازه را که میخواهید از کلام ایشان برداشت میکنید؟چرا این بند از وصیت نامه ایشان را نمی بینید؟(دیده اید و نمیخواهید بپذیرید؟)
<<من در طول نهضت و انقلاب به واسطه سالوسی و اسلام نمایی بعضی افراد ذکری از آنان کرده و تمجید نموده ام که بعد فهمیدم از دغلبازی آنان اغفال شده ام.آن تمجیدها در حالی بود که خود را به جمهوری اسلامی متعهد و وفادار می نمایاندند ونباید از آن مسائل سواستفاده شود/و میزان در هر کس حال فعلی اوست/
تاریخ تکرار می شود...
صحابه رسول الله(ص) که روزی از جان و مال خود گذشتند در برابر وصی او شمشیر کشیدند حتی به ذریه ی رسول الله هم رحم نکردند.
چه میشود؟کسانی که روزی همرزم پیامبر بودند/روزی شمشیر اسلام بودند/در مقابل اسلام می ایستند!در برابر ولایت قد علم میکنند!واسلام را فقط به فرد می بینند.فقط پیامبر(ص)؟استناد ها هم به همان زمان است به دوره پیامبر(ص).
همیشه و در همه ادیان و فرهنگ ها و همه ی آیین ها رسم و قانون بر این است که وقتی برای رسیدن به امری زحمت کشیده شود کسانی که برای بدست آوردن و رسیدن به آن زحمت کشیده اند بیشتر در حفظ و نگه داری آن می کوشند.
شاید اگر بخواهم در چند جمله و به اندازه سواد خود بگویم فقط میتوانم بگویم که فتنه باعث میشود که آدمی به جایی برسد که در مقابل ولایت قد علم کند.در دوره ای شمشیر آهنی از نیام بکشد در دوره ای با شمشیر زبان و در دوره ای با شمشیر قلم ولایت را آزار دهد.
شاید این روزها این واژه را زیاد می شنوید و خیلی به دنبال تعاریف آن باشید ولی من می خواهم در خصوص این موضوع به یک آیه اشاره داشته باشم
آیه۱۹۱سوره بقره<<...فتنه از قتل بدتر است>>

اذر ولی زاده جمعه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 06:57 ب.ظ http://ajib-natmam.blogfa.com

سلام جناب مهند س محمدی عزیز

قربان از خواندن این متن ونامه یافتم که مردم خوب ایوان بسیار حاذق و صادقند در سیاست ! که اولی خوب است (حاذق بودن ) ولی دومی اصولا خیلی اعتبارمند نیست ! .خواندم وبسیار اندیشیدم که اصلاحات یعنی چه ؟ قاعدتا با تعریف دوست بزرگوار به تعریف نزدیک است اما تعریف مساله همیشه خود مساله نیست ! گاهی در ادبیات سیاسی تعریف لزوما با خود واژه و اصطلاح همخوری ندارد هرچند معتقدم که اصلاحات باید در تمام امور باشد اما گاهی لزوما یک مساله را بیان میکند تا از این باب ،بابهای دیگر باز شو د. اصلاحات در تاریخ ما چند بار در نقش وعنوانهای مختلف بیان شده و وارد امده است ( در زمان کریم خان زند -شاه طهماسب و شاه عباس -عصر مشروطه - رضا شاه - وزمان امیر عباس هویدا (البته چند سال اول ) و حتی خود انقلاب 57 (چون همه طیف ها حضور داشتند ) و امد و امد تا زمان خاتمی ...در همه ی این دوران فقط بخشی از مطالبات به وقوع پیوست که انقدر کوچک بود و نازک که تاب تحمل موجهای سنگین و مستحکم ضد خودش را نداشت اما تنها اثرش در باروری فکر نویسندگان و ادیبان ایران ما بود . اما ایا بازهم میتوان گفت : (اصلاحات نبوده یا نمیتواند یک محرک یا بهتر بگویم تسکین اجتماعی برای ما باشد ؟ ) من به قطع میگویم مسکن (تسکین دهنده ) لزوما به درد جامعه ی ما فعلا نمیخورد چون اصلاحات در جهان تنها از طریق احزاب توانمند جواب داده ولی ما بااحزاب نه چندان محکم فعلا به انجا نخواهیم رسید وجامعه هم لزومی براین بودنش ندارد چون تا شکم منو شما سرگرم فکر به نان شبش است بقیه اندیشه ها اب در هاون کوبیدن است وطرح این مسائل خوب است اما تنها مدینه ی فاضله است که این هم برای روح زخمی این مردم تنها وارد فاز فلسفه شرق میشود که تخیلش بیشتر از واقعیتش است . شاد باشید

پریسا.آ شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:53 ب.ظ http://parya20010@yahoo.com

سلام بر استاد نام اشنا اقای محمدی و اقای صادقی
پیام نور ایوان چندترمه به خاطر فعالیت های اقای صادقی و چندتا از دوستاش در کرسی های ازاد اندیشی یه جان تازه ای گرفت. هرچند کرسی های ازاد اندیشی مسئولش بسیجه و بسیج خط مشی اش مشخصه اما آ.صادقی به همه دانشجوها از لاییک گرفته تا ولایت مدارترین ادما اجازه دادن بحرفه و به انتقادها خیلی ارووم جواب میداد
خداییش تهمت های فروانی را از بی خدایی و بی بندوباری و فتنه و ... شنید اما صبر کرد و تحمل کرد
اینا رو واسه اون دوستی گفتم که میگه فضا نیست که دانشجو فعالیت کنه.بالاخره فضا باید توسط خود ما عوض بشه یا نه؟
اما میخوام اینو بگم اقای محمدی !
یه روز به خود اقای صادقیم گفتم اصلاحات در یک شهر و جامعه ای که مملو از سنت و مذهب و خرافه است سخته و بقول خانم ولی زاده اصلاحات برای یک شهری که مردمش امادن خوبه. مردم ما یه زمان عاشق مصدق بودن اما فورا شعا مرگ بر مصدق دادن.یه زمان برای دیدن خاتمی صف میگرفتن و امروز خاتمی میشه ضد نظام.اصلاحات خیلی سخته. اصلاحات توی جامعه ای که حتی استین کوتاه هم بپوشی بار سیاسی داره.چرا اینجوریه؟؟؟؟اون روز اقای صادقی خندید و گفت :اصلاحات زمان میخواهد...استاد محمدی میخوام نظر شما را بدونم.ممنون

من یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:32 ق.ظ

سلام-توروخدایکی بگه اصولگراهاعقایدشون چیه؟ازهرکی میپرسم جواب نمیده

یک پیام نوری سه‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:20 ق.ظ

سلام به محضر استاد عزیز که افتخار شاگردیش را داشتم حدود 8 سال پیش دبیرستان فاطمه زهرا
اما فعلا جای معرفی خودم نیس ولی همیشه تو وبلاگتون نظر میدم و عضو ثابت شعرهاتون هستم
اما استاد از شما میخوام این نظر را تایید کنین.به رسم ازادی بیان»
از ویژگی های جناب صادقی اینهاست:ایشون حیلی شیک راه میره و حرف میزنه.در اوج اختلافات معمولا لبخندش دیگه معروفه.عضو بسیج دانشجوییه اما همیشه استین کوتاه میپوشه که بگه با اونا نیست.(یعنی دورویی)فکر میکنه که یک خاتمیه جدیده و شاید میخواد ادای اون را در بیاره(یعنی توهم).توی دانشگاه به خاطر حرفاش و کاراش مخالفین و موافقین زیادی داره.(یعنی ادعا)همه اینها هست اما هیچی نیست و همش تظاهر است.یعنی یه حجاب خوشگل جلو خودش قرار داده که کسی نتونه واقعیت های بدش را کشف کنه.
استاد محمدی وقتی شنیدم ایشون به شمایی که محبوب همه ما هستی نامه ای نوشته و دم از اصلاحات زده خیلی اندوهگین شدم که اصلاحاتی که شما با جان دادیش اب به دست کیا قراره بیفته و اومدم و نامه جناب صادقی را خوندم.
با عذرخواهی از شما اما اصلاح طلب جماعت ترسوه.نمونش خود خاتمی که همواره از شعارهاش از ترس کوتاه میومد.اواخر هم که دیدیم دانشجوا وقتی ماهیتشو فهمیدن اونو هو کردن.حکایت این روزای آقای صادقی است .
ایشون اوایل رفته بودن به یه جلسه ای که اقای صفارهرندی هم بودش .توی بسیج از فضای بسته کشور و تهمت ها به خاتمی با لحن تند انتقاد میکنه اما از این طرف میاد و 9 دی را برگزار میکنه در فرهنگ و ارشاد
ایشون در جلسات ازاد اندیشی به تقلیداز سروش و شریعتی میحرفه و مخالف سنت گراییه اماتمام محرمها را مشکی میپوشه
و واقعا اصلاح طلب یعنی همین. یعنی تکلیفش با خودش مشخص نبودن. حزب باد بودن
متاسفم برای دانشگاه و جامعه ای که افرادی مانند صادقی بشوند اصلاح طلب اجتماعی و نو اندیش دینی
خواهش میکنم این نظر را تایید کنید استاد.با اینحال خاکسار پیشگاه معلم عزیزم هستم

اصل ایوانی سه‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:46 ب.ظ

ای با با بیکارید شما ها یکی بگه سیب زمینی کیلویی چند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

زهرا شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:45 ق.ظ http://kahak1984.blogfa.com

آفرین آقای صادقی!عالی بود1

0 شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 05:47 ق.ظ

کیلو 3000تومان !!!!(وه وه وه دی سیب زمینی کوتیاگیش نیه‏)‏

عیب نیری کره !
یه تماته ساده خویمن و نان و !!!!
یا هه برنج خالی خویم !

ن.... یکشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:07 ق.ظ

اتفاقأ« محمدم، صادقی »پسرخوبیه.اون خانم آزاد اندیش چرا بدش میاد؟
همین که راحت حرفشو میزنه خیلیه.
مثلأهمه ی عزیزانی که نظردادن ازترس یامحافظه کاری کامل اسمشونو نگفتن،مث من ،یا حتئ خود شما!!؟؟

ن..... دوشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:38 ق.ظ

مرسی از تأییدشما،آقای محمدی نازنین.

[ گل]

000113 سه‌شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 03:41 ب.ظ

سلام من همه افراد که نظر پنهانی گذاشتن و شناسایی کردم مخصوصا یک پیام نوری که خیلی زیرکانه سعی کرده شما رو منحرف به یه سمت کنه برای معرفی خودش
طبق اخباری که به من رسیده موقعی که سولات رو میخوان به جناب هرندی بدن ایشان به سرهنگ سپاه که داشت سوالات رو میخوند گفت احساس میکنم از حجم سوالات کم شده یعنی شما فیلتر میکنید و همه سوالات رو به صفار نشان نمیدهید درصورتی که همه سوالات به ایشان رسید فقط اون سرهنگ داشت سواالات و میخوند و اقای صادقی برای نشان دادن خودشون با لنحنی بسیار تند با اون سرهنگ حرف زدند بنابر اخبار نقل شده


به امید ظهور قائم آل محمد صلوات

ن..... جمعه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:06 ق.ظ

میگم جناب 000113 خودتو هم شناسایی کردی!؟؟
منتظر جوابت می مونم.

000113 یکشنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 09:21 ب.ظ

در پاسخ به جناب من باید عرض کنم فقط جناب محمدی میشناسه البته باشناختی که حافظه ایشان دارم این حرف و میزنم

راستی آقای محمدی بعید میدونم داریوش اکبری پیروز بشه
شعر جدید از اون شعرا چی آماده کردی؟

ان الله مع الصابرین

نه 000113 جان !
عادل قنبری برنده میشه !

000113 سه‌شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:04 ق.ظ

چراخوب میشناسی منو شاید بگم بهتر از خیلی ها جناب محمدی
نه اکبر داریوشی پیروز نمیشن


راستی شنیدم هرسال تو شهرتون معرکه گیری میکنید و برای کاندیداتون شعر و اواز میخونید
جای تحسین داره

حسبنا الله و نعم الوکیل

من آوازه خوان کسی نیستم عزیز !

من چهارشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:34 ب.ظ

مه فره دوسه آقای محمدی درم هرکه وله بوشه کشه مه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد