مرغ سعادت

گاهنوشت های ع.م.م

مرغ سعادت

گاهنوشت های ع.م.م

رسانه ی میلی !

این چه سیما و صدایی ست که کور است و کر است !؟

یا که خود را به خریّت زده یا  نه ... ، خر است !


سفره ی خالی ما را همه دیدند جز او

از چنین وضعیتِ جامعه اش بی خبر است !


دید ما را به فغان آمده ایم از " تبعیض "

به ندیدن زده خود را ، نه که اصحابِ زر است !


در نیویورک به تصویر کشد هر سِتمی !

طفلک آنقدر به دنبال حقوقِ بشر است !


لیک در کشور خود، وضعِ  " معلم " را نه -

که به تنگ آمده از سختی و آسیمه سر است !


یا ندیده ست که کور ، و نشنیده ست که کر !

شایدم دیده ولی کج منِش و بد گُهر است !


دیگرش باز نصیحت نکنم خسته شدیم

کار ما سوره ی یاسین و طرف ، گوشِ خر است

 

هر کجی در نظرش راست و هر راست، دروغ !!

او که در  " قلب وقایع " همه جا جلوه گر است !


این همه جمع شدند در همه ایرانِ بزرگ

پیش چشمان حقیرش به گمان، صد نفر است !


بشکند میکروفنت ، کور شود تصویرت !

که تو بی " خیر" و سراپا همه اجزات، "شَر" است !

    

چشم بد کور !!  " معلّم " همه عزت مندند

بی نیاز از تو [ یِ ] نفرین شده ی بی هنر است !


این نه " ملّی " ست که " مَیلی " ست همه رفتارت

راه ما از تو جدا ، حربه ی تو بی اثر است !