- اکبر هاشمی رفسنجانی برای چندمین بار ثابت کرد که به معنای واقعی کلمه ، یک سیاستمدار کارکشته است. ماجرای انتخابات یازدهم ریاست جمهوری و نقش آفرینی شگفت انگیز او در این میان ، به معنای واقعی کلمه ، هاشمی را احیا و برنده مهم این انتخابات کرد:
1 - او کاندیدای انتخابات شد و با اعلام حضورش ، موجی بزرگ در حمایت از خویش و حضور در انتخابات ایجاد کرد. چند هفته بعد ، موجی که برای هاشمی ایجاد شده بود ، به سمت گزینه او ، حسن روحانی هدایت شد.
اگر هاشمی ، کاندیدا نمی شد ، آن سونامی حمایت مردمی ایجاد نمی شد که در روز 24 خرداد به کار آید.
2 - رد صلاحیت هاشمی باعث محبوبیت بیشترش شد و علاوه بر آن ، سکوت هوشمندانه اش در قبال ردصلاحیتش او ، اعتماد سازی کرد. به علاوه رد صلاحیت هاشمی باعث شد ردصلاحیت گزینه دولت (مشایی) به حاشیه برود و در شرایط سکوت هاشمی ، دولتی ها فضایی برای مانور و جنجال نداشته باشند.
3 - اگر چه زمانی معدودی از اصلاح طلبان ، شدیدترین مواضع را علیه هاشمی مظرح می کردند. هاشمی که در گذر زمان ، "شکیبایی" را خوب آموخته ، چنان تعاملی با اصلاح طلبان برقرار کرد که نهایتاً با آخرین تحرکاتش ، توانست خود را در کنار سیدمحمد خاتمی ، به رأس هرم اصلاحات برساند.
شکیبایی هاشمی ، از یک سو او را محبوب اصلاح طلبان کرد و از دیگر سو ، کسانی که انتظار داشتند او موضوع صلاحیتش را با قهر و تنش برگزار کند ، خلع سلاح شدند و بر میزان باورمندی دوستداران نظام ، به «تعهد هاشمی به اصل نظام»، افزوده شد. در واقع ، هاشمی میوه صبرش را چید.
البته ناگفته نماند که "هاشمی امروز" ، بسیار متفاوت با "هاشمی دیروز" است. کنار گرفتن از عرصه اجرایی و نشست و برخاست مستمر با مردم و گروه های مختلف صنفی ، دانشگاهی و ... هاشمی را بروز کرده است.
4 - هاشمی با عملیات یک ماه اخیر خود ، تمام آنچه علیه او در این سال ها رشته بودند را پنبه کرد. اینک گزاره "هاشمی دیگر خریدار ندارد" ، مهر باطل خورده است.
هاشمی ، در روزهای پایانی و در شرایطی که هنوز برخی از مردم نسبت به رأی دادن مردد بودند ، رسماً و علناً وارد میدان حمایت از روحانی شد و از مردم خواست به او رأی دهند.
اینک هاشمی می تواند بگوید در شرایطی که گزینه من ، این همه رأی آورد ، اگر خودم کاندیدا بودم ، بسیار بیش از این ، رأی می آوردم تا منتقدان بدانند که عبور از هاشمی ، شعاری پوچ بیش نیست.
5 - هاشمی ، بی آن که رئیس جمهور شود و بار سنگین ریاست جمهوری را بر دوش کشد ، گزینه خود را به پشتیبانی آرای میلیونی ملت ، بر تخت ریاست جمهوری نشاند و بار مسؤولیت را بر عهده او گذاشت.
او صحنه را به گونه ای هدایت کرد که تمام طرح و برنامه های چند ساله جریان سیاسی مقابل ، ظرف چند هفته خنثی شدند و هاشمی رفسنجانی به برنده مهم انتخابات ریاست جمهوری تبدیل شد. ساختن پیروزی از مقوله ای مانند رد صلاحیت ، هنری است که فقط از امثال هاشمی بر می آید !!
سلام استاد دست مریزاد استفاده کردیم.
سلام زهرا خانم !
خوش اومدی اینجا !
سلام آقای محمدی!!!
متن بسیار زیبایی بود!!واقعا تحلیل های آقای
صادق زیبا کلام حرف ندارند!!!بسیار زیرکانه و با سیاست حرفش رو میزنه و دستتون درد نکنه بابات این انتخاب خوب !!
ممنون.
صفا آوردین مهربان
سیاست مدار به این میگن
دقیقاً
سلام مهندس
بسیار زیبا وبه جا متن و اوردین .دکتر زیبا کلامو می شناسم .دقیقا تمام تحلیل هاش در انتخابات امسال جواب داد و باعث اثرگذاری فکری در مردم شد حتی در سیاست مدارها . من معمولا ارامم وقتی از افراد صبور ی مثل اقای رفسنجانی صحبت میشه وطوری باعث یاد اوری فکری من میشن ارام تر میشم .خدا شاهده الان به دلیلی کاسه ی صبرم سرامده بود با این تلنگر ، واژه ی صبوری یادم افتادو اینکه ارامش تنها راه حله ! .به هرحال واژه ها و تلنگرها گاهی چه می کنند ؟!!!!!!!!!... مرسی واقعا
سلام دکتر جان ! صفا آوردین اینجا !
به جان دکتر وقتی هاشمی رو رد کردند گفتم اگه من بودم امامه رو مینداختم زمین و از تمام مناصب و نمایندگی ها استعفا می دادم
ولی بقول شما صبوری ثمر داد !
سلام این رد صلاحیت موجب زنده موندن نام هاشمی در تاریخ میشه.
ولی جا داره ازخدا یه تشکر ویژه کنم که شما جای هاشمی نبودین وگرنه..........
هاشمی نام بزرگیست که ابرها در پوشاندنش ناتوان ماندند
پیام آقای هاشمی بعد از انتخابات اخیر مبنی بر سلامت کامل انتخابات برای کسانی که چهار سال پش با پیام همسر مکرمه ایشان و همفکرانشان قائده بازی مردم سالاری را به هم زدند و به جای تبریک به رقیب به آتش افروزی پرداختند شگفت انگیز است.
نه فقط حضرت ایشان بلکه عموم کسانی که پرچم مدارا و تسامح و تساهل و دموکراسی و تحمل مخالف و روشنفکری را مانند چماق بر سر منتقدین خود می کوبند تعریف دوگانه ای از دموکراسی دارند. در منظر این دوستان اگر نامزد پیروز فرد مورد نظر آنها باشد ایران بهترین شکل دموکراسی را دارد و اگر نامزد پیروز رقیب یا مخالف آنها باشد تقلب و مهندسی آرا نام می گیرد.
اساسا این گروه همه چیزشان شبیه هم است در حوزه های فرهنگی و اجتماعی و حوزه اندیشه هم اینگونه رفتار می کنند مثلا در همین سینما اگر فیلم مد نظر آنها بفروشد می گویند مخاطب اندیشمند و فرهیخته ولی اگر فیلم از آن فرد هم فکر آنها نباشد می گویند فیلم عوام پسند است و مردم ساده پسندند.
اگر در مطالب و ابراز نظرشان توهین و فحش باشد می گویند آزادی بیان است ولی اگر چواب بدهی می گویند هوچیگری و نقد ناپذیری.
اگر سوال کنند اسمش آزادی اندیشه است ولی اگر سوال کنی می گویند تفتیش عقاید است.
اگر سطل آشغال آتش و بانک و اتوبوس آتش بزنند اسمش اعتراض مدنی است ولی اگر در برابرشان اعتراض کنی چماقدار و خشونت طلب می نامندت.
در یک کلام حوزه سیاست و فرهنگ و مدیریت فقط باید در انحصار آنها باشد و از منظر آنها مخالف خوب مخالف مرده است .
انگار غربی ها هم این منش را دارند نمی دانم کدام یک از هم آموخته اند. القاعده خوب القاعده ای است که شیعه بکشد القائده بد القائده ای است که انسان غربی را بکشد. دیکتاتور خوب دیکتاتوری است که در بحرین شیعه بکشد
آری این چنین است برادر!
اگر کسانی که در هردوره پیروزی رقیب را به این آسانی می پذیرند و به جای سطل اشغال آتش زدن پیام تبریک برای مخالف خود می فرستند روشنفکر نیستند توصیه می کنم به این منش خود افتخار کنند ولو اینکه همیشه از نظر اصلاح طلبان و روشنفکر نمایان متهم باشند.
مشکل ما ایرانیا اینه که حافظه ی خوبی نداریم!! مگه نه استاد؟
بله بله بله ...