سکانس اول: دیماه 87 وقتی در محضرش شعری خواندم و تمام هدفم در آن شعر متقاعد کردن او برای آمدن بود کاری که همه ی همفکران به هر نحوی که برایشان ممکن بود انجام میدادن ! اما کمی قبل از سال٨٨ در حمایت از میرحسین موسوی، از کاندیداتوری ریاست جمهوری انصراف داد؛ وقتی به او اعتراض کردیم که: "رأی تو بیشتر بود." پاسخ داد: "من ممکن است مرد روز جمعه ٢٢خرداد باشم، اما مهندس موسوی مردروز شنبه ی بعد از انتخابات است! " چند ماه بعد، به درستیِ حرف و عملش رسیدیم !!
سکانس دوم: در زمستان سال ٩۰، در حالیکه هیچکس راتشویق به رأی دادن نکرده بود، خود آرام و بیصدا رأی داد؛ وقتی به او اعتراض کردیم که: "چرا؟" پاسخ داد: "ما نباید نهاد انتخابات رو به آسانی رها کنیم." دو سال بعد، به درستیِ حرف و عملش رسیدیم !!
سکانس سوم: در اردیبهشت سال ٩٢، با حمایت از هاشمی، کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری نشد؛ وقتی به او اعتراض کردیم که: "انتخاب ما تویی." پاسخ داد: "تحمل حضورم را ندارند". یک ماه بعد که دیدیم حتی تحمل حضور هاشمی را ندارند، به درستیِ حرف وعملش رسیدیم!!
سکانس چهارم: در خرداد سال ٩٢، از "حسن روحانی" حمایت کرد. او با بیانیّه 50 ثانیه ای اش ایران را موّاج ساخت و ... !
آری او مردیست که می ارزد جان فدایش کرد
او سیّد خندان ماست
او رهبر جنبش اصلاحات ایران است....
جا دارد از موقعیت شناسی و گذشت کم نظیر دکتر عارف تقدیر شود همو که با انصرافش به اصولگرایان درس ائتلاف واقعی داد !
صرف ناهار پس از پایان سخنرانی عارف در مسجد جامع ایلام که مجری برنامه بودم
... و یک طنز :
ملت ایران زیاد ناراحت نباشین قفلهایی که من به اقتصاد زدم حسن کلیدسازکه هیجی باباش هم نمیتونه باز کنه !!
(دوستدار شما : محمود قفلساز )